شهید" مرادقلی براتی فر" در بخشی از وصیت نامه خود می گوید:« پدرم از شما یک خواهش دارم طوری برادرانم را تربیت کنید که سلاحم را بردارند. پسرانم را به درس خواندن وادار کنید و از آنها بخواهید در یادگیری نماز و روزه و قران کوشا باشند. به جبهه ها بروند و راه پدرشان را ادامه دهند» متن کامل وصیت نامه این شهید گرانقدر را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مرادقلی براتی فر یکم مهر 1337 ، در روستاي غريبي از توابع شهرستان ايذه به دنيا آمد. پدرش عزيزقلي، كشاورز بود و مادرش بی بی جان نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و كي دختر شد. به عنوان پاسدار درذجبهه حضور يافت. یکم بهمن 1365 ، در شلمچه بر اثر مصدوميت شيميايي به شهادت رسيد.  مزار او در زادگاهش واقع است.

متن وصیتنامه شهید مرادقلی براتی فر

 

با سلام به محضر امام زمان و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام امت خمینی کبیر حفظ ا... اسلام و المسلمین و با درود به تمام شهیدان از بدر محمد تا بدر خمینی و از کربلای حسینی تا کربلای خمینی و تمامی جان برکفان وانانیکه در راه این انقلاب و دین مقدس اسلام از هیچ چیز دریغ نمی ورزند.  از جان گرفته تا مال و اولاد که بحق مصداق آیه قرآنی ( لایتفقون اموالهم فی سبیل الله ) می باشد.

  خدایا هرکس به این اسلام و انقلاب یاری کند او را یاری کن. بار پروردگارا رزمندگان اسلام را این حق جویان و رهروان خط اباعبدالله را محفوظ و پیروز بدار و دشمنان آنان را خوار و ذلیل بگردان توانمان بده تا با ایمانی راسخ و عزمی استوار در برابر دشمن ثابت قدم باشیم.

پیام به امت اسلامی

پیامی دارم برای امت شهیدپرور. آن روزی که ما در زیر چکمه ای طاغوت و طاغوتیان لگد مال می شدیم و زیر سلطه ابرقدرتها همانند امریکا و ایادی وابسته اش بودیم تا اینکه سیدی از ال رسول و سلاله پاک انبیاء همانند ابا و اجدادش ائمه معصومین و همچون جدش اباعبدالله قیام کرد.  و دست این ابرقدرتها را از این مملکت و فرزندان ما برچید و اسلام و جمهوری اسلامی در این مملکت استوار کرد ای مردم؟ قدر این زحمت خدادادی را بدانید و از اسلام و قران و روحانیت دفاع کنید.

به سوی جبهه ها بشتابید

نگذارید دشمنان اسلام که در فکر نابودی دین خدا هستند برما غلبه کنند چرا که می بینیم جنگی برما تحمیل کردند که در این جنگ شهدای زیادی دادیم و نه بر ما رحم کردند و نه بر کودک صغیر.  و چون یزید و شمر که بر کودک شش ماهه ای اباعبدالله رحم نکردند بر ما رحم نمی کنند.  ای مردم و ای امت شهیدپرور بدانید که اگر دشمنان برما غلبه کنند دیگر فرصتی برای ما نمی گذارند پس از حالا مواظب باشید و به انان فرصت ندهید و به سوی جبهه ها بشتابید و همانطور که قران می فرماید. (وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه)

حافظ دین خدا باشید

ای مسلمانان انقدر بجنگید تا فتنه بر روی زمینی برداشته شود.  خدایا مگر که چه گفته بودیم که اینطور برما هجوم کردند مگر ما حرفی جز استقلال آزادی جمهوری اسلامی داشتیم.  که بر ما حمله کردند ما به آنها کاری نداشتیم میخواستیم دین خدا را حافظ باشیم و می خواستیم پس از سالهای ظلم عدل را برقرار کنیم و حق مظلوم از ظالم گرفته شود. از شما می خواهم به فرمایشات امام گوش کنید و به آنها عمل کنبد.

صحبتی با یگانه مادرم

مادر مهربانم می دانم که شبها تا صبح بر بالین گهواره من نشسته و بیداری  ماندی و مرا با هزار رنج و... بزرگ کردی. اول خوشا بحالت که توانستی چنین فرزندی را آموزش دهی که در راه خدا کشته شود.  بعد مادرم از اینکه فرزندی خوب برای شما نبودم و حق مادر فرزندی را رعایت نکردم با این حال می دانم در نبودم در منزل ناراحت هستی چه کنم؟ که نمی توانم نزد شما بمانم و دوری بنده به دست خودم نیست این تکلیف الهی است که باید آنقدر جنگید تا فتنه بر روی زمین و دنیا نباشد.  مادرم؟ می خواهم بعداز شهادتم چنان صبور باشید مثل زینب (ع) برایم مو پریشان و صورت نخراشید.

صحبتی با پدر بزرگوارم

پدرخوبم می دانم چقدر برایم زحمت کشیدی از کوچکی تا اینکه دارای3 بچه شدم باز اسباب زحمت برای شما بودم به جای اینکه وقتی بزرگ شدم جبران زحمتهای شما بکنم نتوانستم بلکه سرپرستی یک خانواده را به شما اضافه کردم.  پدرجان همانطور که به مادرم عرض کردم می خواهم بعداز شهادتم صبور باشید آنقدر گریه نکنید که منافقان خوشحال شوند. پدرم از شما یک خواهش دارم  طوری برادرانم را تربیت کنید که سلاحم را بردارند. پسرانم را به درس خواندن وادار کنیدو از آنها بخواهید در یادگیری  نماز و روزه و قران کوشا باشند. به جبهه ها بروند و راه پدرشان را ادامه دهند

صحبتی با همسرم

 همسرم می دانم شاید شوهری خوب برای شما و پدری برای فرزندانم نبودم. ولی بدان که  این تکلیف الهی بود و من باید بدان عمل میکردم. مرا حلال کن.

 ناگفته نماند بعداز شهادتم من راضی هستم که ازدواج کنی. به  بچه هایمان کمک کن درس بخوانند و طبق فرامین اسلام بزرگشان کن.

صحبتی با دختر بابا

سمیه جان دخترم می خواهم دختری نمونه باشی هم در درس و هم در حجاب. در حجاب  مثل زینب(س) باش. بدان من همیشه کنار تو هستم.

 

برای من گریه نکنید تا منافقان خوشحال نشوند. از تمام برادران و خواهران و خیشاوندان طلب بخشش می کنم.امیدوارم اگر بدی از بنده حقیر سرزده ببخشید.  و حلال کنید پدرم مادرم مبادا بعداز بنده نسبت به روحانیت ناراحت شوید.  همیشه در خط قرآن و امام باشید و بچه هایم را به این خط سفارش دهید.

                              « والسلام علیکم و رحمت اله و برکات »

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده